سکوت نیم شب
سکوت نیم شب و ناله های یک نفره
نوای مرغ سحر، من، صفای یک نفره
فراق یار و دیار و غریب و آواره
نظاره کن من و حال و هوای یک نفره
به راه عشق تو ای نازنین نمی دانی
که خورده ام جه بسا پشت پای یک نفره
بیا به طوس ، ببین در کنار فردوسی
من و غم ِ تو و محنت سرای یک نفره
هلاک چشم سیاه تو ، عشق بی حاصل
من و خدا و تو و خون بهای یک نفره
حراج عشق و جوانی و، وحشت پیری
رسیده کار، "رها" با عصای یک نفره
علی میرزائی(رها)قصر امید
نقش آن قامت رعنا به دلم منقوش است
از شراب لب تو جان و دلم مدهوش است
"قصر امید مرا شعله به دندانه رسید"
تا تو صیادی و آن زلف سیه بر دوش است
دود آهم ز غمت دوش به افلاک رسید
حاصل صبح مرا دامنی اشک از دوش است
عمر بر باد شد و چشم به چشمت نفتاد
همچنان خاک رهت یاس سفید آغوش است
نیست آهی که دهم ناله بگیرم ز غمت
چون خمی باده (رها) از غم تو در جوش است
علی میرزائی(رها)