اشعار علی میرزائی

اشعار علی میرزائی

غزل ها ،شعر نو و کوتاه و اشعار متفرقه
اشعار علی میرزائی

اشعار علی میرزائی

غزل ها ،شعر نو و کوتاه و اشعار متفرقه

تگیه گاه خود کردم

تکیه گاه خود کردم

تورا در آخر خط تکیه گاه خود کردم

دو روز مانده ی عمرم پناه خود کردم

مرا ببخش که تقصیر آن دو چشم تو بود

به یک نگاه ِ تو دل را تباه ِ خود کردم

به ماه و مهر دگر چشم خویش نگشودم

فروغ روی تو مهتاب ماه خود کردم

برای این دو سه روزی که مانده از عمرم

تو را بهانه ی دل هر پگاه خود کردم

چه وعده ها به دل بی قرار خود دادم

چه ظلم ها به دل سر به راه خود کردم

اگر کسی ز من و از نشان من پرسید

بگو فدای دو چشم سیاه خود کردم

"رها" کجا تو کجا ای غزال آهو چشم؟

تو را شریک غم و اشتباه خود کردم

علی میرزائی"رها"  

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد