تنها طبیب درد
عشق آفتی ناخوانده چون ویروس معمولاً
افتد به جان و جسم، نامحسوس معمولا
در راه عشق و عاشقی صد پیچ و خم باشد
چون پیچ و خم های ره چالوس معمولا
بیماری صعب العلاج خانمان سوزی است
عشق بتان باشد اگر افسوس معمولا
بار غم و آه سحر بر عهده ی دل هاست
فرمانروا گر هیپوتالاموس معمولا*
تنها طبیب درد جان سوز تو معشوق است
نه بوعلی، بقراط و جالینوس معمولا
دیوانه می سازد مرا درد جدایی ها
باشم اگر در شرق و غرب و توس معمولا
شمع سحرگاهم و جان بر آستین دارم
هرگز نگردیدم(رها) مأیوس معمولا
علی میرزائی(رها)
*-قسمتی از مغز در زیر تالاموس مغز و کنترل کننده ی
اعمال غریزی و غدد داخلی، از جمله غدد جنسی