اشعار علی میرزائی

اشعار علی میرزائی

غزل ها ،شعر نو و کوتاه و اشعار متفرقه
اشعار علی میرزائی

اشعار علی میرزائی

غزل ها ،شعر نو و کوتاه و اشعار متفرقه

رکورد جوانی

رکورد جوانی

ای نوگل ِبهاری ِاز شاخه رسته ام

باعشق رویت از همه عالم گسسته ام

از شوق آن دوچشم تو یاس سفید من

پیرانه سر رکورد ِجوانی شکسته ام

در آرزوی ِقامت ِسرو ِتو نازنین

برگی خزانیم که به پایت نشسته ام

"گینس"اگر ز درد و غمم با خبر شود

ماگزیمم است نمره ی این جان خسته ام

عید آمد و بهار شد و روز سیزده

بنگر کنار ِسبزه چه تنها نشسته ام

تبریک و شاد باش شنیدم ز دوستان

دردا که نیست عید و بهاری خجسته ام

گاهی نظر به توس کن و کلبه ی "رها"

بنگر چگونه چشم به راه تو بسته ام

علی میرزائی "رها"


عرض تبریک عید

عرض تبریک عید 

شد بهار افتاده شوری در فضای فیس بوک

جان معطر می کند حال و هوای فیس بوک

دوستان بذر محبت در دل هم کاشتند

بوی عید آید اگر از پست های فیس بوک

دوستان تبریک می گویم جمیعاً مرحبا

باد این عید کهن شادی فزای فیس بوک

مهربانی پشت خود رو کاش حاکم بود تا

هم صفا می شد معابر با صفای فیس بوک

کاش دندان طبیعی داشتم مثل قدیم

قطعه یی نی پست می کردم برای فیس بوک

یا صدایی داشتم مانند "گلپای" عزیز

هدیه می کردم به جمع با وفای فیس بوک

هم ندارم آن و هم این را (رها) پیرانه سر

شعر ِناقابل بریزم هی به پای فیس بوک

علی میرزائی (رها)

یاد ایام

یاد ایام

یاد ایامی که روز و روزگاری داشتیم

سال نو می آمد و عید و بهاری داشتیم

سینه ها از مهر مالامال و دل ها در طپش

سفره خالی چشم ها سیر و قراری داشتیم

عطرایران موج می زد از برنج سال نو

نزد پاکستانیان هم اعتباری داشتیم

گردن ار باریک ،اشکم بود چسبیده به پشت

لیک از گردن فرازی افتخاری داشتیم

چارشنبه سوری ار بر پا شدی هر گوشه ای

در خیابان ها کجا ما انفجاری داشتیم

رفت و آمد های عید انجام می شد بی ریا

کی ز تجدید ارادت انتظاری داشتیم

سبزه با دل ها گره می خورد روز سیزده

با شروع کار سال بر مداری داشتیم

کس به فکر تایلند آنتالیا هرگز نبود

تا که در ایران خود دریاکناری داشتیم

شصت و نه سال است می گویم دریغ از پارسال

کاش سال نو(رها) امید واری داشتیم

علی میرزائی