اشعار علی میرزائی

اشعار علی میرزائی

غزل ها ،شعر نو و کوتاه و اشعار متفرقه
اشعار علی میرزائی

اشعار علی میرزائی

غزل ها ،شعر نو و کوتاه و اشعار متفرقه

یاد ایام

یاد ایام

یاد ایامی که روز و روزگاری داشتیم

سال نو می آمد و عید و بهاری داشتیم

سینه ها از مهر مالامال و دل ها در طپش

سفره خالی چشم ها سیر و قراری داشتیم

عطرایران موج می زد از برنج سال نو

نزد پاکستانیان هم اعتباری داشتیم

گردن ار باریک ،اشکم بود چسبیده به پشت

لیک از گردن فرازی افتخاری داشتیم

چارشنبه سوری ار بر پا شدی هر گوشه ای

در خیابان ها کجا ما انفجاری داشتیم

رفت و آمد های عید انجام می شد بی ریا

کی ز تجدید ارادت انتظاری داشتیم

سبزه با دل ها گره می خورد روز سیزده

با شروع کار سال بر مداری داشتیم

کس به فکر تایلند آنتالیا هرگز نبود

تا که در ایران خود دریاکناری داشتیم

شصت و نه سال است می گویم دریغ از پارسال

کاش سال نو(رها) امید واری داشتیم

علی میرزائی