اشعار علی میرزائی

اشعار علی میرزائی

غزل ها ،شعر نو و کوتاه و اشعار متفرقه
اشعار علی میرزائی

اشعار علی میرزائی

غزل ها ،شعر نو و کوتاه و اشعار متفرقه

رکورد جوانی

رکورد جوانی

ای نوگل ِبهاری ِاز شاخه رسته ام

باعشق رویت از همه عالم گسسته ام

از شوق آن دوچشم تو یاس سفید من

پیرانه سر رکورد ِجوانی شکسته ام

در آرزوی ِقامت ِسرو ِتو نازنین

برگی خزانیم که به پایت نشسته ام

"گینس"اگر ز درد و غمم با خبر شود

ماگزیمم است نمره ی این جان خسته ام

عید آمد و بهار شد و روز سیزده

بنگر کنار ِسبزه چه تنها نشسته ام

تبریک و شاد باش شنیدم ز دوستان

دردا که نیست عید و بهاری خجسته ام

گاهی نظر به توس کن و کلبه ی "رها"

بنگر چگونه چشم به راه تو بسته ام

علی میرزائی "رها"


سپاهی کرده ام پیدا

  سپاهی کرده ام پیدا  
خوشا کز مال دنیا قرص ماهی کرده ام پیدا
به پای قصر زرین تو راهی کرده ام پیدا

به عمری بوده ام سرباز صفر صحنه ی شطرنج
سرت نازم که مانند تو شاهی کرده ام پیدا

زلیخایم اسیرم، گر به چاه عشق جانسوزت
به عشق خویش می بالم، چه!چاهی کرده ام پیدا

تویی در بزم اغیار و منم در کلبه احزان
نمی دانی که من حال تباهی کرده ام پیدا

اسیر دست تقدیرم ز دست عشق جان سوزت
ز چشم تو نگاه ِ گاه گاهی کرده ام پیدا

بیا یک شب ببین یاس سفیدم سیل اشکم را
که از اشک سحرگاهی ،سپاهی کرده ام پیدا

مرا از مال دنیا گنجی از یک عشق پنهان است

که در ویرانه ی دل با نگاهی کرده ام پیدا

چه شب هایی که خیل اختران مهمان من بودند
"رها"در ناله ی صبحم  چه آهی کرده ام پیدا

علی میرزائی"رها"  

عروس گل ها

عروس گل ها

ز همزبانیت ای مه چنان شدم مسرور

گمان کنم که دماوند گشته ام ز غرور

ازان صدای دل انگیز و مهربانی ِتو

شراب ناب گرفتم ز خوشه ی انگور

فرشته ای تو عزیزم میان مه رویان

خدا کند ز تو چشم ِبد و بلا ها دور

امید وعده ی فردای زاهدانم نیست

تو را عوض نکنم نازنین به صد ها حور

تو آن گلی که به بُستان عروس گل هایی

به کویت آمدنم نیست گر مرا مقدور

(رها) به کلبه ی چوبی کنار جاده ی طوس

دلش خوش است که روزی کنی ز جاده عبور

علی میرزائی(رها)