اشعار علی میرزائی

اشعار علی میرزائی

غزل ها ،شعر نو و کوتاه و اشعار متفرقه
اشعار علی میرزائی

اشعار علی میرزائی

غزل ها ،شعر نو و کوتاه و اشعار متفرقه

شاعر شدن


شاعر شدن

عمرم گذشت بی تو،دریغا،چه فایده

همراه عشق، صد اگر اما،چه فایده

هر شب غزل به دفتر شعرم تو می شوی

شعر یتیم ِ بی کس و تنها چه فایده

وقتی امید نیست به ساحل رسیدنم

دیگر نسیم و ساحل ِ دریا چه فایده

پنداشتم که مرهم زخمم تو می شوی

بی تو شبم سحر شد و فردا چه فایده

شعری نگفته ام که بگویند شاعر است

شاعر شدن به دون تو ما را چه فایده

"یاحقی"  ِ زمانه که شد ساز او خموش

تنها "رها" صدای "حمیرا" چه فایده

علی میرزائی"رها" 

شهباز می شوم

شهباز می شویم

وقتی که با فراق تو دمساز می شویم

ما، در هوای عشق تو شهباز می شویم

طبع بلند،دست تهی،عشق آتشین

با هر سه در غیاب تو همراز می شویم

هر مایه ای که ساز کنی با نوای عشق

در شور و در سه گاه تو آواز می شویم

بی ساز و برگ، همرهت ای شور زندگی

یاحقی و کسائی و شهناز می شویم

ما را بهار نیست به دنبال نرگسیم

در ماه دی مسافر شیرازمی شویم

خرمای بم نصیب "رهایت" اگر نشد

ما در پی ات روانه ی اهواز می شویم

علی میرزائی"رها"