اشعار علی میرزائی

اشعار علی میرزائی

غزل ها ،شعر نو و کوتاه و اشعار متفرقه
اشعار علی میرزائی

اشعار علی میرزائی

غزل ها ،شعر نو و کوتاه و اشعار متفرقه

شهباز می شوم

شهباز می شویم

وقتی که با فراق تو دمساز می شویم

ما، در هوای عشق تو شهباز می شویم

طبع بلند،دست تهی،عشق آتشین

با هر سه در غیاب تو همراز می شویم

هر مایه ای که ساز کنی با نوای عشق

در شور و در سه گاه تو آواز می شویم

بی ساز و برگ، همرهت ای شور زندگی

یاحقی و کسائی و شهناز می شویم

ما را بهار نیست به دنبال نرگسیم

در ماه دی مسافر شیرازمی شویم

خرمای بم نصیب "رهایت" اگر نشد

ما در پی ات روانه ی اهواز می شویم

علی میرزائی"رها"   

گفتی که بیژنی

گفتی که بیژنی

ای نازنین روابط ما را بهم زدی

عهدت شکستی و ز وفا باز دم زدی

پیمان و وعده های تو و عشق ما چه شد

آخر دلم ز عشق دروغی بهم زدی

گفتی که بیژنی و برایت منیژه ام

بیهوده باز حرف ز عشق ای صنم زدی

داری خبر ز درد و غم و شام تار من

صد درد و غم دو باره برایم رقم زدی

دیگر امید عهد تو وعشق رفته نیست

دردا به راه عشق تو بر پیچ و خم زدی

دانی (رها) که قافیه تنگ است باز گرد

بیهوده راه شعر و سخن را قدم زدی

علی میرزائی(رها)