اشعار علی میرزائی

اشعار علی میرزائی

غزل ها ،شعر نو و کوتاه و اشعار متفرقه
اشعار علی میرزائی

اشعار علی میرزائی

غزل ها ،شعر نو و کوتاه و اشعار متفرقه

شهباز می شوم

شهباز می شویم

وقتی که با فراق تو دمساز می شویم

ما، در هوای عشق تو شهباز می شویم

طبع بلند،دست تهی،عشق آتشین

با هر سه در غیاب تو همراز می شویم

هر مایه ای که ساز کنی با نوای عشق

در شور و در سه گاه تو آواز می شویم

بی ساز و برگ، همرهت ای شور زندگی

یاحقی و کسائی و شهناز می شویم

ما را بهار نیست به دنبال نرگسیم

در ماه دی مسافر شیرازمی شویم

خرمای بم نصیب "رهایت" اگر نشد

ما در پی ات روانه ی اهواز می شویم

علی میرزائی"رها"   

کبوتر های حضرت

کبوتر های حضرت نسل ها مهمان آقایند

نکردند این کبوتر ها به کفتر های دیگر ناز

فراهم آب و دانه بهر شان هم سنگ با کوثر

ندیدم کفتری تا پز دهد بر کفتر اهواز

تاسی می کنند این نازنینان از امام خود

نمی دانند خود را برتر از هم نوع در شیراز

غروبی در حرم بودم نگاه من به کفتر ها

فروتن کفتری هاتف صفت گفتا  مرا این راز

خدا بر عالم هستی نگاه او خداوندی است

حرامی گر به دست آری به رسوایی ستاند باز

کبوتر وار گر بودیم ما هم شیعه ی حضرت

نبودی بسته در ها بهر بعضی،بهر بعضی باز

حرم امن است از عدل امام هشتم شیعه

ندیدم کفتری را در حرم هرگز اسیر باز

(رها)گاهی که از نامردمی ها می شوم دل گیر

حرم را در بغل گیرم و غم ها را دهم پرواز

علی میرزائی