عاشقت هستم
نازنینم عاشقت هستم نه از روی هوس
رفت و آمد می کنی در جسم و جانم چون نفس
سوت و کور است ای امید زندگی غم خانه ام
غیر تو در خانه ی دل یاس خوش بو نیست کس
بی تو بودن های تو جانم به لب آورده است
در نبودت خانه زندان است و دنیا هم قفس
همرهی با کاروانی در دیار دیگری
گاه گاهی بشنوم از دور آوای جرس
دست و پایم بسته ای با تار مویی نازنین
با نگاهی ،گوشه ی چشمی به فریادم برس
برگزیدم یک گل از گل های باغ زندگی
او امید زندگی باشد"رها" را ، او و بس
علی میرزائی"رها"