اشعار علی میرزائی

اشعار علی میرزائی

غزل ها ،شعر نو و کوتاه و اشعار متفرقه
اشعار علی میرزائی

اشعار علی میرزائی

غزل ها ،شعر نو و کوتاه و اشعار متفرقه

عاشقت هستم

عاشقت هستم

نازنینم عاشقت هستم نه از روی هوس

رفت و آمد می کنی در جسم و جانم چون نفس

سوت و کور است ای امید زندگی غم خانه ام

غیر تو در خانه ی دل یاس خوش بو نیست کس

بی تو بودن های تو جانم به لب آورده است

در نبودت  خانه زندان است و دنیا هم قفس

همرهی با کاروانی در دیار دیگری

گاه گاهی بشنوم از دور آوای جرس

دست و پایم بسته ای با تار مویی نازنین

با نگاهی ،گوشه ی چشمی به فریادم برس

برگزیدم یک گل از گل های باغ زندگی

او امید زندگی باشد"رها" را ، او و بس

علی میرزائی"رها"  

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد