اشعار علی میرزائی

اشعار علی میرزائی

غزل ها ،شعر نو و کوتاه و اشعار متفرقه
اشعار علی میرزائی

اشعار علی میرزائی

غزل ها ،شعر نو و کوتاه و اشعار متفرقه

فرشته خو

فرشته خو
به گوش جان بشنیدم ز آه پنهانت

که باز خانه ی تو گشته است زندانت

دلم گرفته ز بیداد چرخ بازیگر

پرم شکسته ز تیر نگاه سوزانت

قدم خمیده ز ننگ تحمل ظالم

کسی که کرده چو گیسوی تو پریشانت

فرشته خویی و آن بی وفا نمی داند

حساب خوب ز بد را شوم به قربانت

چه حاصلی بودت زین محبت بی جا

چو حاصلی نبرم من ز عشق پنهانت

ز شوق عشق  تو ام  زنده ای مه خوبان

اگر چه کشت مرا درد شام هجرانت

فدای نرگس شهلای نیم خفته ی تو

و آن بلای نهفته به چشم حیرانت

(رها)ی تو به لبش مهر خامُشی دارد

زبیم آن که مبادا کند پشیمانت

علی میرزائی(رها)