اشعار علی میرزائی

اشعار علی میرزائی

غزل ها ،شعر نو و کوتاه و اشعار متفرقه
اشعار علی میرزائی

اشعار علی میرزائی

غزل ها ،شعر نو و کوتاه و اشعار متفرقه

صبر خدا

صبر خدا
آن چه بر ما در زمین از خیر و از شر می رود
کی ز دست نا مسلمانان کافر می رود
حاصل رفتار ظلم آلود ما باعث شده
داد هم نوعان ما تا دب اکبر می رود
نیست امیدی که تا سامان بگیرد کار ما
تا که انصاف و عدالت نا برابر می رود
نیست امیدی به پایان مصیبت های ما
عمر ما بیهوده از کف دست آخر می رود
کوه غم در پیش رو داریم و یک پا در هوا
ای "رها"صبر خدا هم عاقبت سر می رود
علی میرزائی"رها

عزای اکبر

عزای اکبر

از غم و دردی که دامنگیر غرب کشوراست

در تمام مملکت ما را عزای اکبر است

با تکانی زیر و رو شد خانه های آن دیار

سوگواری ِ پدر،مادر،پسر، یا دختر است

در عروج رفتگان امروز در ایران عزاست

روحشان مهمان حق اما کنار کوثر است

ای مصیبت دیدگان مانده در صحرای غم

ملت ایران شما را نازنینان، یاور است

کهکشان و اخترانش هم عزادار شماست

دیده ی گریان بنات النعش"دب اکبر"است

در دل مایید، می دانیم ما ایرانیان

غرب کشور چون دژی مام وطن را سنگر است

ای "رها" امید وارم تا که مسئولان ما

در عمل اجرا کنند آن چه پیام رهبر است

علی میرزائی "رها"