اشعار علی میرزائی

اشعار علی میرزائی

غزل ها ،شعر نو و کوتاه و اشعار متفرقه
اشعار علی میرزائی

اشعار علی میرزائی

غزل ها ،شعر نو و کوتاه و اشعار متفرقه

رنج و عذاب

رنج و عذاب

زندگی رنج و عذاب است تو هم میدانی

آرزو ها چو سراب است تو هم می دانی

هر که عاشق شود و خرمن جان سوزاند

عاقبت خانه خراب است تو هم می دانی

کودکی ها و جوانی به غم و درد گذشت

دلم از غصه کباب است تو هم می دانی

ضد حالی زدن و حال شما بد کردن

دور از عقل و صواب است تو هم می دانی

طبع طناز در این قافیه از طنز افتاد

صحبت از حرف حساب است تو هم می دانی

هر کسی آمد و حرفی زد و بارش را بست

نقش اندیشه بر آب است تو هم می دانی

بهر آن ها که شب و روز تفاوت دارد

موسم خوردن و خواب است تو هم می دانی

ما که از تاب و تب و توش و توان افتادیم

سهم ما دود کباب است تو هم می دانی

بم و ژاپن سزد ار مایه ی عبرت گردد

زندگی روی حباب است تو هم می دانی

جام ما خالی و از دور و شمار افتادیم

مستی از درد شراب است تو هم می دانی

پیری و معرکه گیریّ (رها)ثابت کرد

دور ،دوران شباب است تو هم می دانی

علی میرزائی(رها)

زمان ربنا

زمان ربّنا

دلم دردی ز دست نازنینی دلربا دارد

نمی داند ولی افسوس دردی بی دوا دارد

اگر یک عمر بودم شاعر چشم سیاه او

کجا او گوشه ی چشمی به این یک لا قبا دارد

گمان کردم که شرط عاشقی عهد و وفا باشد

ندانستم که عشق و عاشقی شاه و گدا دارد

کسی کو یار در بر، جام صهبا در کفش باشد

چه غم از موج و طوفان،کشتی  ِ بی ناخدا دارد

بود یک داستان سینمایی روزگار ما

فراوان عاشق بازیگر آدم نما دارد

بلایی آسمانی،روزه دار عشق او بودم

که در بد عهدی و نامهربانی دکترا دارد

دریغا او نپرسید از "رها"ی روزه دار خود

چه حالی روزه داری در زمان ربّنا دارد

علی میرزائی "رها"