مشکل کار
مشکل کار کمی از تو،همه از ما بود
چون تمنای تو کردن به دلم بیجا بود
بود تقصیر تو چشمان بلاخیز سیاه
جرم من حسرت آن چشم و قد و بالا بود
"قیس" عاشق شد و آواره به صحرای جنون
جرم مجنونی ِ مجنون، مگر از لیلا بود
قصه ی عشق تو ازدل غم عالم را برد
کی مرا غصه ی امروز و یا فردا بود؟
حسرت روی تو را داشتم و شوق وصال
تا که در دل غم عشق تو مرا تنها بود
با خیال تو جوانی به غم و درد گذشت
دفتر شعرم اگرغمکده ی دل ها بود
در غزل یا سخنی هم که به پیری گفتم
پیری و معرکه گیری "رها" پیدا بود
علی میرزائی"رها"