موی مسلمان
ای خوشا خانه خرابی،که به سامان برسد
غم و دردش به سر آید و به پایان برسد
آن که شب تا به سحر چشم به راهش دارم
از سفر آمده روزی به خراسان برسد
دست ِ کوتاه ز دامان تو ای سرو روان
کی تواند به سر زلف پریشان برسد
من و گرداب غم و بحر مصیبت هایم
دور از ساحل امید که طوفان برسد
ارتباط من و تو بود چنان سخت و محال
دست کافر به سر موی مسلمان برسد
چاره ی درد تو صبر است"رها"در غم عشق
می کنم صبر که تا زیره ز کرمان برسد
علی میرزائی"رها"