اشعار علی میرزائی

اشعار علی میرزائی

غزل ها ،شعر نو و کوتاه و اشعار متفرقه
اشعار علی میرزائی

اشعار علی میرزائی

غزل ها ،شعر نو و کوتاه و اشعار متفرقه

غریب آشنا

غریب آشنا

به حال خود بخندم یا بگریم

روم جایی که دیگر بر نگردم

نجوید کس دگر نام و نشانم

نبیند کس غم پنهان و دردم

به هر جمعی غریب آشنایم

روم با آشنا بیگانه گردم

ز سوز آتش دل بی قرارم

به چشم دیگران خاموش و سردم

روم آن جا که نا محرم نداند

که بودم یا چه بودم یا چه کردم

مگر باد صبا روزی رساند

غباری را به دامانت ز گردم

اگر دیدی (رها) یاس سفیدم

مگو با او سخن از رنگ زردم

علی میرزائی(رها)