عشق حقیقی
در آرزویت مانده دل، غرق تمناست
از آه صبح و چهره ی زردم هویداست
عشق حقیقی درد سر بسیار دارد
الگوی آن تا قصه ی مجنون ولیلاست
درد نگاهی،گاهی از چشم سیاهی
درجسم و جان افتد که دردی بی مداواست
در عاشقی،حیرانی و خانه به دوشی است
بیچاره عاشق،گاهی این جا،گاهی آن جاست
عشق جوانان فانتزی گردیده امروز
چون بر اساس خانه و ماشین و ویلاست
ماه عسل،بعد از عروسی عکس سلفی
خانه نرفته، بین آن ها جنگ و دعواست
جای "نظامی"خالی این دوران، که می دید
صدق ِ ضمیر عاشقان از چهره پیداست
پیرانه سر، داری "رها" داغ که بر دل
با این که دانی مهلتت امروز و فرداست
علی میرزائی"رها"