دلم خوش است
دلم خوش است سیه چشم همدلی دارم
به باغ غم زده ی خویش بلبلی دارم
نمی کند به کویر دلم اگر پرواز
خوشم که با غم او بزم و محفلی دارم
ز طوس گر که به شهرش هزار فرسنگ است
برای دیدن او گاه من پلی دارم
پلی که قابل رؤیت برای چشم دل است
غنیمت است ز دیدار حاصلی دارم
قلم روانه به کاغذ ز عشق او گردد
ز شوق اوست گهی شعر ِقابلی دارم
دلم شکسته، به قایق شکسته ای مانم
به روی موج ِغم امّید ِ ساحلی دارم
(رها) اگر، چه بُوَد پایه های پل لرزان
برای لیلی ی ِ خود باز محملی دارم
علی میرزائی(رها)
روی آتشگون
چو سایه در قفایت آمدم از شهر خود
بیرون
به دنبالت شدم لیلای من آواره چون مجنون
ندارم الفتی با ماه و مهر ِ آسمان دیگر
"چراغ راه ما کن چشم جادو روی آتشگون"
تو بردی آبروی سروها، در باغ و بستان ها
به هر باغی نهادی تا قدم با قامت موزون
چو کبکی می خرامی در تفرّجگاه قصر خود
که هر گام تو،ترکیبی ز نُوت هایی است در "قانون"*
"ملک"آهنگ های "گریه ی لیلی"که زیبا ساخت*
گمان دارم که با آهنگ ِ رفتار تو شد افسون
اگر بودی زمان "ابن سینا"ای طبیب من
به دستور تو می افزود چندین نسخه در "قانون"*
ز عشقت انقلابی کرده ای در جسم و جان من
بیا بنشین برای عشق من بنویس یک قانون
تو عین عشقی ای سرو سهی قامت نمی دانی
شدی شعر "رها" را،هم،ردیف و قافیه،مضمون
علی میرزائی(رها) 23/9/1395
*- قانون =نوعی ساز زهی
*اسدالله خان ملگ سازنده ی آهنگ گریه لیلی
*قانون =کتاب قانون ابن سینا در طبب