اشعار علی میرزائی

اشعار علی میرزائی

غزل ها ،شعر نو و کوتاه و اشعار متفرقه
اشعار علی میرزائی

اشعار علی میرزائی

غزل ها ،شعر نو و کوتاه و اشعار متفرقه

زکات چشم سیاه

زکات چشم سیاه

به اوج ِصفحه به کاوِر نشسته ای بانو

چه چشم ها که به چشمت تو بسته ای بانو

خدا کند که نیفتد به چشم زیبایت

دو چشم خسته ای از، دل شکسته ای بانو

زکات چشم سیاه و کمان ابرویت

بکن تو هدیه به بیمار خسته ای با نو

ازآن غرور دوچشم سیاه تو خواندم

که از زمین و زمان دل گسسته ای بانو

به باغ گل ندهم نسبتت که عین خطاست

که خود بهاری و عید خجسته ای بانو

"رها"چو آن بَرو رو را قیاس با گل کرد

چو گلبنی که ز یک شاخه رسته ای بانو

علی میرزائی"رها"