اشعار علی میرزائی

اشعار علی میرزائی

غزل ها ،شعر نو و کوتاه و اشعار متفرقه
اشعار علی میرزائی

اشعار علی میرزائی

غزل ها ،شعر نو و کوتاه و اشعار متفرقه

عطر نرگس

عطر نرگس

"عطر نرگس رقص باد آهسته می آید بهار"

گر که آید یا رود ما را به این کارا چه کار

در تقاعد بودن و در خانه ماندن روز وشب

کی ز ما یادی شود در کنج ویران ای برار

بس که ماندم در قفس تحویل سال از یاد رفت

هست بنزین صدی در کارتم از سال  ِپار

عطر گاز و دود آن عمری است مهمان منند

گر که بینی طبع من را این چنین زار و نزار

فصل تابستان اضافه بر دو مهمان قدیم

می رسد رقص پشه همراه عطر تار و مار

چون زند جامی پشه از آن زلال تلخناک

آن چنان وز وز کند تا کر شود گوش سه تار

می شوم خوش دل ازان گاهی به ایام بهار

چون که کمتر می شود بر شانه ام سالی فشار

قافیه باز است و طبع آماده اما وقت کم

ور نه دارم درد دل ها با شما ها بی شمار

در حساب دخل و خرجت می شوی حالی به حال

آن چنان حالی ندارد روزگار کج مدار

ای (رها) با کنج فقرو این فضای وب بساز

گر که دیزی را کنی تعویض با دوغ و خیار

علی میرزائی(رها)


مهتاب می خندد

مهتاب می خندد
تو آن ماهی که مهتاب تو بر مهتاب می خندد

غزل گردی اگر، شعرت به شعر ناب می خندد

زلال چشمه سارانی،دوای درد مشتاقان

که بر سیلاب های فصلی و مرداب می خندد

مرا تا با نگاهی سال ها در دام خود دارد

به صیاد و به تور و طعمه و قلاب می خندد

به مویی می کشد دل داده گانش را به دنبالش

به اوراد و دعا و رمل و اسطرلاب می خندد

به سیب گونه ها،خال لب و چاه زنخدانش

به مفتی، قاضی ِ اعظم و شیخ و شاب می خندد

"گوگوش" آواره و راحت شد از کنسرت در خانه

و بر کاباره و قربانی و ارباب می خندد *

چه می پرسی ز فریادی که "گلپا" در گلو دارد *

که بر تار و سه تار و آرشه و مضراب می خندد

ردیف و قافیه اعجاز شعر پارسی باشد

که بر دروازه قزوین، بعد بر دولاب می خندد *

سراغ خانه ام را مرغ شب ،حتی نمی گیرد

"رها"در خلوتش تنهابه دق الباب می خندد

علی میرزائی(رها)   2/8/1395

*-قربانی و ارباب =شوهران سابق خانم گوگوش

*- گلپا= جناب آقای اکبر گلپایگانی خواننده ی محبوب و معروف ایران

*-دروازه قزوین و دروازه دولاب=از دروازه های معروف تهران