اشعار علی میرزائی

اشعار علی میرزائی

غزل ها ،شعر نو و کوتاه و اشعار متفرقه
اشعار علی میرزائی

اشعار علی میرزائی

غزل ها ،شعر نو و کوتاه و اشعار متفرقه

شهریور

شهریور

کی به باغت راه دارد بلبل بی آشیان

تا که در باغ تو دارد جغد شومی آشیان

یاس خوشبوی سفیدم سر ز باغ خود بر آر

تا ببینی روزگارم را ز دست باغبان

پای در باغ تو بنهادم پرو بالم شکست

غنچه ای از تو نچیدم شد بهار من خزان

کاروان عمر ما روزی به منزل می رسد

قدر امروزی که در آنیم عمر من بدان

بهر قهر و آشتی ما را نباشد مهلتی

گر چه از دل تنگی ام گاهی دهم ای کف عنان

گر به شهریور نهادم پا در این ماتم سرا

لیک در این مه چشیدم طعم عشقی جاودان

ای (رها) با آه صبح و ناله ی شامت بساز

خامُوشی شرط وفاداری است نزد عاشقان

علی میرزائی (رها)