اشعار علی میرزائی

اشعار علی میرزائی

غزل ها ،شعر نو و کوتاه و اشعار متفرقه
اشعار علی میرزائی

اشعار علی میرزائی

غزل ها ،شعر نو و کوتاه و اشعار متفرقه

مرغ شباهنگ

مرغ شباهنگ

پیش آن چشم سیه طاقت دیدار ندارم

نزد آن غنچه ی لب طاقت گفتار ندارم

با نگاهی تو چنان شعله به جانم زده ای

که جمال تو به سر جرئت پندار ندارم

هر کسی یار به بر دارد و در راز و نیاز است

من به جز مرغ شباهنگ پرستار ندارم

سایه ای سرو روان بر سر اغیار فکندی

من به ویرانه به جز سایه ی دیوار ندارم

ای (رها)گر شبی آن ماه به بالین تو آمد

گو غمی نیست که در این دل بیمار ندارم

علی میرزائی(رها)


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد