اشعار علی میرزائی

اشعار علی میرزائی

غزل ها ،شعر نو و کوتاه و اشعار متفرقه
اشعار علی میرزائی

اشعار علی میرزائی

غزل ها ،شعر نو و کوتاه و اشعار متفرقه

ناز و جفا

ناز و جفا

چهره ی گلگون خود افروختی

با نگاهی هستیم را سوختی

رفتی از هجران خود چشم مرا

بر در غم خانه ی من دوختی

مرغ در دامی تو و عمری اسیر

از که این ناز و جفا آموختی؟

تا که دیدی مشتری ناهید من

ناز عالم را به من بفروختی

کوهی از غم های بی پایان خود

در دل خون (رها)اندوختی

علی میرزائی(رها)

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد