اشعار علی میرزائی

اشعار علی میرزائی

غزل ها ،شعر نو و کوتاه و اشعار متفرقه
اشعار علی میرزائی

اشعار علی میرزائی

غزل ها ،شعر نو و کوتاه و اشعار متفرقه

دبیر می طلبی

دبیر می طلبی

تو خار تشنه لبی از کویر می طلبی؟

به دام عشق تو باشد اسیر می طلبی؟

میان این همه گل های بوستان و چمن

به گلبنی چو تویی داده گیر می طلبی

به سر، هوای وکالت نبو ده است او را

کسی که بوده همیشه دبیر می طلبی

جوانیش که به آیین نبوده است هر گز

کنون که رفته ز دست است و، پیر می طلبی

میان او و تو صد منزل است فاصله ها

تو عاشقی که بود سر به زیر می طلبی

بود به عرصه ی شطرنج زندگی سرباز

تو این پیاده، به جای وزیر می طلبی

ردیف و قافییه مجبور کرد طعنه  زنم

تو شاعری چو (رها) کم نظیر می طلبی؟!

علی میرزائی(رها)