اشعار علی میرزائی

اشعار علی میرزائی

غزل ها ،شعر نو و کوتاه و اشعار متفرقه
اشعار علی میرزائی

اشعار علی میرزائی

غزل ها ،شعر نو و کوتاه و اشعار متفرقه

مهمویی نگین کویر

مهموئی نگینی در کویراست

به خوش آب وهوایی بی نظیراست

فقط شش سال آن جادرس خواند م

هنوزم در هوایش دل اسیر است

بود دشت وسیعی ازافق دور

افق ازوسعت آن سربه زیر است

به دور آن، افق هنگا م مغرب

نمیدانی چه خوب و دلپذیراست

به گرد این نگین خشت خامی!

افق با مرزروشن مستدیر است

------------------------------

شمال غربیش نوکند باشد

که آبش چون نبات وقند باشد

کند تا مین آب شرب ده را

که صدره بهترازبیرجند باشد!

شمالی حدآن دشت وسیعی است

که مرکزدشت را ایجند باشد

جنوبش شاد مهان وغرب آن دشت

چه دشتی؟بهتر از دربند باشد

سخن رفت از قناتهای  قدیمی

که بهر روستا فرزند  باشد!

--------------------------------

حدودبیست چاه آب   برقی

بیاورده برای  ده     ترقی

کنون جا دارد ار مردم بگویند

شعار« روز»، نه شرقی ،نه غربی

کنون قطب کشاورزی است این ده

کویری خشک باشد مثل  مَرغی

زرشک وزعفران،عناب ومیوه

به بارآید نبارد  گرچه  برفی

زبومی ومهاجر، مردم آن جا

برای خانمانش بسته طرفی

-------------------------------

سپاس ازآن که کرداین گونه همت

به بار آورد این سان ناز ونعمت

چوبابایی چنین طرحی در انداخت

خدا اورا  نماید  غرق  رحمت

حسنپور و حسنی،هر دو پاکرو

کشیدند زحمت بی مزد ومنت

حسنخویی وآقای سا معی را

خداوندا عطا کن باغ جنت

بمان ای روستایم   جاودانی

نیفتد مردمت هر گز به  ذلت

توتلفن آب وبرق وگا زداری!

نگه کن کارخالق رابه  دقت!

«رها» با این زبان نارسایش

زصد، گفتا یکی باصد مشقت!!!

سروده ی«علی میرزایی»16/11/89