اشعار علی میرزائی

اشعار علی میرزائی

غزل ها ،شعر نو و کوتاه و اشعار متفرقه
اشعار علی میرزائی

اشعار علی میرزائی

غزل ها ،شعر نو و کوتاه و اشعار متفرقه

در سینه ام فریاد نیست

در سینه ام فریاد نیست

 از فغان لبریزم و در سینه ام فریاد نیست

در دل پر درد جای کینه و بیداد نیست

مرغک بی آشیان را در قفس سر زیر پر

بهر صیدش احتیاج دانه و صیاد نیست

گر که در جمعیت هر نوع حیوان بنگری

بر خلاف نوع انسان یک نفر شیاد نیست

کی کند قاچاق حیوان شیشه و افیون و بنگ؟

نیک بنگر بین آن ها یک نفر معتاد نیست

جانوران در زیستگاه خود عروسی می کنند

لانه شان از حمله ی دشمن ولی بر باد نیست

حفظ قانون حقوق جانوران تا با خداست

حاجت هم دردی یک جانی جلاد نیست

تا که خسرو ها در این دنیا جهان داری کنند

فرق، بین توپ و تانک و تیشه ی فرهاد نیست

گر که خصلت های انسانی شعار خود کنیم

 ای(رها)در این جهان کس را دل ناشاد نیست

علی میرزائی(رها)