تو مپندار
تو مپندار که چون دور ازاین دربدری
رفته ای از نظرم نیست مرا چشم تری
تو چنان در دل و جان رفته ای ای باغ امید
که به هر جا نگرم ای مه من در نظری
بس ز شوق تو پریدم پر و بالم بشکست
بهر پرواز نمانده است مرا بال و پری
قصه ی عشق من و عشق (عماد) است یکی*
که بود حاصلم از عشق تو اشک سحری
می برم درد تمنای تو را گر چه به خاک
نپرستم به جز از(یاس سفیدم) دگری
دوست دارم که بسوزم ز غم عشق، (رها)
تا ازین عشق، بود دفتر شعرم اثری
علی میرزائی (رها)
*-عماد خراسانی غزل سرای معروف