اشعار علی میرزائی

اشعار علی میرزائی

غزل ها ،شعر نو و کوتاه و اشعار متفرقه
اشعار علی میرزائی

اشعار علی میرزائی

غزل ها ،شعر نو و کوتاه و اشعار متفرقه

چشم به تهران

چشم به تهران

در خانه ی ما از سر و سامان خبری نیست

از آمدن و رفتن یاران خبری نیست

تهران دلم را غم و اندوه گرفته است

از قلهک و از پیچ شمیران خبری نیست

یک چشم به در دارم و یک چشم به تهران

از آمدنت سوی خراسان خبری نیست

ایام به ما می گذرد تلخ تر از زهر

شیرینی خرمای خُوزستان خبری نیست

ما را همه ی عمر زمستان سپری شد

از عطر گل و باغ و بهاران خبری نیست

درمان غم عشق، تویی، گوشه ی چشمی

با بوسه  به پیغام، ز درمان خبری نیست

امّید به پایان غم عشق ندارم

در عشق "رها" نقطه پایان خبری نیست

علی میرزائی"رها"   

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد