اشعار علی میرزائی

اشعار علی میرزائی

غزل ها ،شعر نو و کوتاه و اشعار متفرقه
اشعار علی میرزائی

اشعار علی میرزائی

غزل ها ،شعر نو و کوتاه و اشعار متفرقه

دل زندانی

دل زندانی

گواه باش خدا اشک های پنهانی

که بعد رفتن او آمدم به مهمانی

زبیم آن که فغانم به گوش کس نرسد

دلم نموده ام امشب به سینه زندانی

نگار آمدو رفت و نشد که یک لحظه

کنم حکایت غم ها و درد و حیرانی

نگاه کوته او داد هستیم بر باد

دریغ و درد که شد حاصلم پریشانی

جفا و ناز تو را تا به جان خریدارم

مکن به هر خس و خاری تو ناز ارزانی

به پیش چشم (رها)تکیه بر کسان دادن

بود خلاف مروت مگر نمی دانی

علی میرزائی(رها)


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد