اشعار علی میرزائی

اشعار علی میرزائی

غزل ها ،شعر نو و کوتاه و اشعار متفرقه
اشعار علی میرزائی

اشعار علی میرزائی

غزل ها ،شعر نو و کوتاه و اشعار متفرقه

من کیستم

من کیستم

من کیستم غزال  به صحرا رمیده ای

برگ خزان  خشک  بهاران  ندیده ای

آتش به جان فتاده ای اما خموش و سرد

مرغ اسیر پر به  سر خود کشیده ای

آهی زسینه ای  که بر آید شب فراق

ازقلب لاله خون  به  صحرا چکیده  ای

پروانه ای  که صبحدم از وصل یار سوخت

درصبح هجر شمع به پایان رسیده ای

درهر پگاه  ناله ی  بیمار دردمند

درباغ عشق  شاخه ی  خشک بریده ای

آن غنچه ای که خون دلش را کسی ندید

چون گل به پیش خار گریبان دریده ای

کشتی شکسته ای، شده حیران به بحرغم

صد زهرغم زماتم  وهجران چشیده ای

داغی به قلب عاشق معشوق رفته ای

بر روی موج غم  چو حباب  آرمیده ای

دانم تو کیستی وغمت چیست ای (رها)

آن اشک حسرتی که بیفتد ز دیده  ای

علی میرزائی(رها)

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد