اشعار علی میرزائی

اشعار علی میرزائی

غزل ها ،شعر نو و کوتاه و اشعار متفرقه
اشعار علی میرزائی

اشعار علی میرزائی

غزل ها ،شعر نو و کوتاه و اشعار متفرقه

عشق مقدرم

عشق مقدرم

عمری در انتظار تو و چشم بر درم

کوهی ز درد و حسرت تو در برابرم

من را شراب عشق تو ممکن نشد ولی

خون است جای باده به مینا وساغرم

ای سرو من که برگ و برت شد ز دیگران

فرصت نشد که قامت و بالات بنگرم

هر چند حاصل تو مرا درد و اشک بود

جانم فدای درد تو عشق مقدرم

جان داد و جان گرفت مرا شور عشق تو

از جان هزار بار برای تو بگذرم

دیگر چه جای بیم "رها"را از آبرو

بگذشته آب طعنه ی اغیار از سرم

علی میرزائی"رها"