اشعار علی میرزائی

اشعار علی میرزائی

غزل ها ،شعر نو و کوتاه و اشعار متفرقه
اشعار علی میرزائی

اشعار علی میرزائی

غزل ها ،شعر نو و کوتاه و اشعار متفرقه

تولد سودابه دخترم

تولد سودابه دخترم

خداوندا تو پر کردی شبی پیمانه ی مارا
عطا کردی سحرگه دختر فرزانه ی مارا
بُد آن شب اول ژانویه روز یازده از دی
که کردی گرم و نورانی خدایا خانه ی ما را
تو ای سودابه جان زاغاز طفلی خوش قدم بودی
که بنمودی گلستان دخترم ویرانه ی مارا
تو را چون گل به دامن ها نشانیدیم و بو کردیم
تو زینت بخش بودی روز و شب ها شانه ی ما را
گلستان های علم و معرفت را نیک پیمودی
به خرمن ها تو دادی پاسخ یک دانه ی مارا
چو شاخ خشک سیلی خورده از باد خزان بودیم
تو شادی بخش بودی نازنین غم خانه ی ما را
(رها)پیرانه سر،مستانه گاهی گر سخن گوید
به دیداری زمی پر می کنی خم خانه ی مارا
علی میرزائی
"رها"

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد