تولد نوید تهران تابستان 1365
فرخنده باد جشن تولد ترا نوید
عمرت دراز باد و مه و سال تو سعید
نه شمع روشنی که سر میز جشن تست
سال دهم زعمر ترا می دهد نوید
دارم امید تا که بمانی تو سال ها
دنیا به کام گردد و باشی تو رو سپید
پوش ای پسر به قامت خود رخت تر بیت
غافل مشو که دوره ی پیری زره رسید
آموز علم و دانش و اندر عمل بکوش
هر گز مبر به دور زمان از دلت امید
ای گل به باغ ،تربیت باغبان پذیر
دامان غنچه را سر خار و خسان درید
آن غنچه ای به فصل بهاران شود گلی
نی حرف از هزار که از باغبان شنید
از چل گذشت عمر من و ره نبرده ام
آن جا که میل این دل دیوانه ام کشید
زیرا که باغبان به سر خود ندیده ام
افتاده ام ز شاخه جو باد خزان وزید
سوزم چو شمع و آه سحر گاهیم هنوز
هر شب زسینه بر فلک و آسمان رسید
بس کن (رها)تو شکوه که جشن تولد است
جشن تولد پسر خوب ما نوید
علی میرزائی(رها)