جوانتر می شدم
گر که سی سالی جوانتر می شدم
احتمالاً با تو همسر می شدم
چون گلی از شاخه می گشتم جدا
زیر پاهای تو پر پر می شدم
می زدم جامی ز صهبای لبت
ذوب از هُرمت سراسر می شدم
می گشودی چون صدف آغوش خود
تا در آغوش تو گوهر می شدم
کهکشان راه شیری می شدی
تا که همراه تو اختر می شدم
در شمال تو (رها)می شد جُدَی
در جنوبت دب اکبر می شدم
علی میرزائی(رها)