اشعار علی میرزائی

اشعار علی میرزائی

غزل ها ،شعر نو و کوتاه و اشعار متفرقه
اشعار علی میرزائی

اشعار علی میرزائی

غزل ها ،شعر نو و کوتاه و اشعار متفرقه

چه نصیبم دادی

چه نصیبم دادی

حاصل وعده امروز و فردات این است

وعده افتاد چو ما را به قیامت این است

یاس خوشبوی سفیدم چه نصیبم دادی

بهره ام از تو و از آن قد و قامت این است؟

تو زلیخائی و من یوسف زندانی تو

هر دو ایم عاشق محروم مصیبت این است

گر که باشی به کنارم تو شبی تا به سحر

صبح برخیزم و گویم که حلاوت این است

هر شبی را که به دون تو به صبح آوردم

چشم بگشودم و گفتم که مرارت این است

دست و پا بسته به یک موی تو ام باغ امید

حاصل عشق تو و مهر و محبت این است

کاش می سوختم از هُرم تو در آغوشت

تا که می دید "رها"هُرم وحرارت این است

علی میرزائی"رها"

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد