اشعار علی میرزائی

اشعار علی میرزائی

غزل ها ،شعر نو و کوتاه و اشعار متفرقه
اشعار علی میرزائی

اشعار علی میرزائی

غزل ها ،شعر نو و کوتاه و اشعار متفرقه

خطا بود خطا

خطا بود خطا

می رسد پشت سر هم ز دو چشم تو بلا

حاصل عشق تو صد خون جگر بود مرا

ای بسا روز و شبم با غم و درد تو گذشت

بستن دل به وفای تو خطا بود، خطا

آشیان کردم از آغاز به باغی که در آن

در و دیوار پر از جَورو جفابود،جفا

آن همه درد و غمی را که ز عشقت دیدم

جمله آخرهمه بر باد فنا بود، فنا

اول عاشقی و مستی و بی پروایی

زین همه رنج و مصیبت چه خبر بود "رها"

علی میرزائی"رها" 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد