خلاف وعده
غزل به دفتر خود باز پر شرر دارم
ببین چه سوز و گدازی در این اثر دارم
مرا ز فرش نشاندی به عرش یاس سفید
بگو چگونه کنون دست از تو بردارم؟
در این فضای مجازی چه زخم های عمیق
ز دست این دل دیوانه بر جگر دارم
چه غصه ها فلک سفله بار کرده مرا
چه روز های سیاهی که زیر سر درارم
چو صفحه ام بگشایم درون اینترنت
ز نو غمی ز غمی باز تازه تر دارم
خلاف ِوعده زمین و فضا نمی داند
تو را نه صبح و نه شام و نه هم سحر دارم
بیا اجل مددی کن (رها)ی دل خون را
که در فضا چو زمین باز چشم تر دارم
علی میرزائی(رها)