دریای مجازی
با یک نگهت صید تو افتاد ز رفتار
در حلقه ی یک موی تو صد پای گرفتار
در خواب خوشی ای مه سیمین بدن اما
شب تا به سحر من زغم عشق تو بیدار
مانند اناری که خدا هدیه فرستاد
هر دانه ی تو شافی صد ها دل بیمار
با آمدن و رفتنت ای سرو خرامان
شوقی به سر آید و به دل حسرت بسیار
بنگر تو پریوار به دریای مجازی
بس قایق وامانده بر امواج ز رفتار
صد لیک و کامنت برایت بگذارند
شاهانه گذاری تو به دل حسرت دیدار
طبعم بود آماده و این قافیه هم باز
کافی است(رها) موعظه بر مردم هشیار
علی میرزائی(رها)