اشعار علی میرزائی

اشعار علی میرزائی

غزل ها ،شعر نو و کوتاه و اشعار متفرقه
اشعار علی میرزائی

اشعار علی میرزائی

غزل ها ،شعر نو و کوتاه و اشعار متفرقه

دل می طپد

دل می طپد

امشب دلم ز دست خودم هم گرفته است

سر تا سر وجود مرا غم گرفته است

آمد نگار و دیر نپایید و زود رفت

دل از فراق اوست که ماتم گرفته است

آن شبنمم که جای به دامان گل نداشت

خارم دلم بهانه ی شبنم گرفته است

دل می طپد به سینه و لرزان چو جام گل

گویی هراس زلزله ی بم گرفته است

راهم به باغ یاس سفیدم گرفته اند

گویی خدا بهشت ز آدم گرفته است

شب را "رها"امید سحر نیست بعد ازین

دنیا ببین که بوی جهنم گرفته است

علی میرزائی"رها"  

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد