اشعار علی میرزائی

اشعار علی میرزائی

غزل ها ،شعر نو و کوتاه و اشعار متفرقه
اشعار علی میرزائی

اشعار علی میرزائی

غزل ها ،شعر نو و کوتاه و اشعار متفرقه

آب بقا


آب بقاء

نمی دانی که امروزی ز دیروزم بتر دارم

نمی دانی ز جان بازی چه سودایی به سر دارم

به دریایی ز آتش پای بنهادم شبی تاریک

کز ان دریای سوزان بر دلم صد ها شرر دارم

تو را خوش می نماید صحبت اغیار اما من

کجا غیر از تو ای نامهربان بر کس نظر دارم

اگر بی من یقین کردم که داری روزگاری خوش

برای خاطرت دیوانه دل از سینه بر دارم

زبس کردی مدارا با رقیبان ای امید من

به کوی بی نشانی قصد و آهنگ  سفر دارم

(رها)نوشید چون آب بقاء از چشمه ی عشقت

کجا من حالت نوشیدن آب دگر دارم

علی میرزا(رها)

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد