صفای نیمه شب
درد هجران تو کردم مبتلای نیمه شب
لذت غم را بنازم در صفای نیمه شب
عاشق یک لا قبای دربدر را کی بود
سر پناهی بهتر از خلوت سرای نیمه شب
جز صدای رفت و آمد های آه سینه سوز
در شب هجران که باشد آشنای نیمه شب؟
در سکوت نیمه شب باشد دل خون مرا
ناله های مرغ شب شادی فزای نیمه شب
ثروتی دارم ز غم هایت به دل "یاس سفید"
ای بنازم ثروت دولت سرای نیمه شب
یک دل بیچاره با گنجی ز اشک و آه و غم
حاصل من شد "رها" از گریه های نیمه شب
علی میرزائی "رها"