اشعار علی میرزائی

اشعار علی میرزائی

غزل ها ،شعر نو و کوتاه و اشعار متفرقه
اشعار علی میرزائی

اشعار علی میرزائی

غزل ها ،شعر نو و کوتاه و اشعار متفرقه

نسیم صبحگاهی


نسیم صبحگاهی

شام تارم دیده ای از حال زار من مپرس

حال زارم دیده ای از روزگار من مپرس

یاد صهبای لبت در سینه ی سوزان من

آتشی افکنده کز صبر و قرارمن مپرس

تا تو رفتی ای نسیم صبحگاهی از برم

صبح من گردید شام از شام تار من مپرس

لب مرا خشکیده است از سوز آه آتشین

نازنینا از دل ناسازگار من مپرس

جان رسیدم بر لب آخر در بهار زندگی

آمد ایام خزانم از بهار من مپرس

اشک من جاری است از هجران چو سیلاب بهار

نازنین از چشم های اشکبار من مپرس

شکوه ها دارد (رها)از این همه بی داد ها

زاتش عشق ار بسوزم از شرار من مپرس

علی میرزائی(رها)

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد